اولین حضور باران در مراسم اربعین
سلام دختر نازنینم . . . امسال هم مثل هر سال خدا را شکر مراسم اربعین بابام اینا خیلی خوب برگزار شد با این تفاوت که امسال تو به این مراسم رنگ و بوی دیگه داده بودی امسال من مادر به معنای واقعی شده بودم و از اول تا اخر مراسم یه فرشته بغلم بود که همه را مجذوب خودش میکرد . روز قبل از اربعین طبق سنوات قبل شله زرد را بار گذاشتیم که متاسفانه خیلی حرصمون داد ولی خدا را شکر اخر و عاقبتش خوب از اب دراومد همه برای ناهار خونه بابام بودن و بعدازظهر هم مراسم شله زرد پزون بود . از اول هم اومدی غریبی کنی که دیدی نه چاره ای نداری و کج دار و مریض کنار اومدی با همه . . . فرداش هم که روضه داشتیم خونه پر شد از اقوام و همسایه ها که شما خیلی با این جمعیت کنار نیوم...
نویسنده :
نفیسه
0:57